هنگامی که رقبای زیادی در صنعتی وجود دارد شناخت و مشهور بودن شرکت شما باعث خواهد شد تا دربین رقبا متمایز شوید واعتماد بیشتری به مشتریان بازارتان بدهید اولین این امر ثبت شرکت خواهد بود اما پس از آن زمانی که شما وارد عرصه رقابت می شوید سطح شما اهمیت دارد که رتبه بندی خواهید شد برای شرکت های که پروژه ای کار میکنند برای مزایده از رتبه بندی پیمانکاران استفاده می کنند که میزان اهمیت شرکت ها شناخته شود.همچنین در این زمینه از رتبه بندی مشاوران نیز استفاده می کنیم.اما اگر شناختی نسبت بدین مسائل ندارید یا علاقمندهستید برای شرکتتان این آیتم ها را داشته باشید به شرکت مشاورین تکین راه مراجعه نمایید که با سابقه طولانی در عین تضمین خدمات ،راه های مناسبی برای شما دارند.
اگر شما هم از آن دسته افرادی هستید که میخواهید گوشی موبایل بهروز با ویژگیهای کامل یک گوشی اندرویدی داشته باشید و همچنین نمیخواهید مبلغ بالایی را برای خرید گوشی خرج کنید؛ گوشی Redmi 6 از برند می، گوشی موردنظر شماست. این حقیقت که در برابر پرداخت هزینهای کمتر میتوان محصولی با امکانات مشابه بسیاری از همردههای موجود در بازار را خریداری کرد دلیلی است که برند می را به یکی از محبوبترین برندهای آسیا تبدیل کرده است. ردمی 6 تلاشی است برای قرار دادن ویژگیهای محصولات میانرده و بالا رده در دل یک گوشی مقرونبهصرفه. در این مطلب میخواهیم ارزش این تلاش می را بهتر درک کنیم و ببینیم این تلاش تا چه حد نتیجهبخش بوده است.
ردمی 6 طراحی بسیار ساده مینیمالیستی دارد. این محصول شباهت ظاهری خود را به محصولات پیشین می حفظ کرده و چیز جدیدی برای ارائه ندارد. قاب پشتی در این محصول هم یکپارچه و ساده است؛ با توجه به داشتن گوشههای گرد و برش دقیق، Redmi6، ظاهری مطلوب پیدا کرده است و از این نظر کاربر را راضی نگه میدارد. با در دست گرفتن این گوشی اولین چیزی که توجه شما را به خود جلب میکند، سبکی گوشی است. در کل، طراحی این محصول را میتوان مطلوب ارزیابی کرد. البته دوربینهای این گوشی همراه، کمی از قاب پشتی بیرون زدهاند که باعث میشود زمانی روی سطح صافی مانند میز با گوشی کار کنید، کمی آزرده شوید. البته این مسئله در بسیاری از گوشیها به امری طبیعی تبدیل شده است و نمیتوان از آن بهعنوان یک ایراد یاد کرد.
لبه سمت راست ردمی 6 کلیدهای تنظیم صدا روشن و خاموش کردن را در برگرفته و در سمت مقابل هیچ کلیدی وجود ندارد. در عوض، سمت چپ این محصول میزبان دوشیار است که یکی از آنها دارای دو سینی برای سیمکارت و کارت حافظه microSD و دیگری برای سیمکارت دوم کاربرد دارد. وجود این سه سینی مجزا، خوشحالکننده است و دیگر لازم نیست بین سیمکارت دوم و کارت حافظه یکی را انتخاب کنید. لبه پایینی گوشی جک 3.5 میلیمتری صدا و پورت microUSB اختصاص را در خود دارد. هر چه از دیدن سه سینی در این گوشی خوشحال شدیم، نبود پورت USB Type-C دلسردکننده است. البته باید خاطرنشان کنیم ردمی 6 گوشی ارزانقیمتی است و نمیتوان از آن انتظار زیادی داشت. حسگر اثرانگشت هم در قاب پشتی جا خوش کرده است و عملکردی رضایتبخش دارد.
صفحهنمایش 5.45 اینچی ردمی 6 رزولوشن HD را به کاربر ارائه میدهد. این صفحهنمایش با تصویری با نسبت 18:9 را به نمایش میگذارد که کیفیت بسیار مطلوبی دارد. در هر شرایطی کیفیت نسبتاً رضایت بخشی را از نمایشگر ردمی 6 شاهد خواهید بود؛ البته ازآنجاکه پنل به کار گرفته شده در این محصول از نوع IPS است نمیتوانید انتظار روشنایی زیاد پنل های AMOLED را از آن داشته باشید اما نمایشگر این گوشی می از ویژگیهای مثبت آن محسوب میشود و نمیتوان ایرادی خاصی را به آن نسبت داد. صفحهنمایش در این محصول بدون حاشیه نیست و قسمت بالایی و پایینی قاب جلویی گوشی کمی حاشیه دارند که البته برای گوشی همراهی در این گستره قیمتی چیز عجیبی نیست.
گوشی مقرونبهصرفهای مانند ردمی 6 با مجموعهی سختافزاری قدرتمند و امکانات کامل یک گوشی موبایل اندرویدی در اختیار کاربران قرار گرفته است. می وظیفه پردازش اطلاعات را در این محصول در اختیار تراشه Helio P22 مدیاتک قرار داده است. در دل این تراشه 64 بیتی پردازندهی هشت هستهای Cortex A53 با توان پردازش 2 گیگاهرتزی قرار دارد.
ردمی 6 در کنار این مجموعهی سختافزاری، 64 گیگابایت حافظه داخلی دارد که میزان کاملاً مطلوبی است. خوشبختانه این گوشی به درگاه کارت حافظهی microSD مجهز شده است و کاربران میتوانند تا 256 گیگابایت دیگر به این میزان بیفزایند. این میزان از حافظه برای کاربران دستگاههای الکترونیکی کافی است و همین یکی از نقاط قوت ردمی 6 است.
گوشی موبایل Redmi6 بهطور پیشفرض از نسخهی 8.1 سیستمعامل اندروید اوریو استفاده میکند. این سیستمعامل با استفاده از رابط کاربری مخصوص شیائومی (MIUI 9.6) به بازار عرضه شده است که رابطی روان و ساده است. درمجموع عملکرد ردمی6 کاملاٌ رضایتبخش است. روانی عملکرد گوشی را نمیتوان بهراحتی توصیف کرد؛ تنها میتوان به این نکته بسنده کرد که کار با Redmi6 تجربه کاربری رضایت بخشی را برایتان به همراه خواهد آورد. البته بازیهای سنگینی مانند Asphalt 9 کمی دیرتر در این گوشی لود میشوند که برای کاربر معمولی امری طبیعی است و کاربر حرفهای و طرفدار گیمینگ هم احتمالاً در این رده قیمتی به دنبال گوشی موردنظرش نیست.
در مقایسه با نسلهای پیشین محصولات می، سختافزار دوربین در ردمی6 بهبود ملموسی پیدا کرده است. این گوشی مقرونبهصرفه اکنون با دو دوربین اصلی 12 و دوربین پشت 5 مگاپیکسلی به بازار عرضه شده است. شیائومی حتی قابلیت EIS (Electronic Image Stabilization) یا همان تثبیتکننده الکترونیکی تصویر را به کار گرفته است تا تأثیر لرزش دست را در عکسهای گرفته شده به حداقل برساند. استفاده از این فناوری در گوشی با این قیمت، چندان متداول نیست و باعث برتری دوربین این گوشی نسبت به رقبای آن شده است. در شرایط نوری مناسب این گوشی هم تصاویر رضایت بخشی ارائه می هد؛ وجود قابلیت HDR هم در این میان بیتأثیر نیست. اگر از طرفداران عکسهایی با زمینه محو هستید، به لطف وجود دو سنسور دوربین اصلی، عکسهای گرفته شده با ردمی 6 را مطلوب خواهید یافت. البته همچنان نویزهای ریزی در هنگام عکاسی با این گوشی در نور کم مشاهده میشوند که در عکس خروجی چندان به چشم نمیآیند.
شیائومی به تولید گوشیهای مقرونبهصرفه با ارزش خرید بالا مشهور است. بدون شک Redmi6 هم یکی از بهترین گزینههای انتخاب در این بازهی قیمتی است. البته این گوشی هم مانند هر گوشی مقرونبهصرفه دیگری از برخی ویژگیها مانند پورت USB-C و شارژ سریع بیبهره است و در نور مستقیم آفتاب ممکن است کاربر را کمی آزار دهد اما نمیتوانیم این حقیقت را نادیده بگیریم که این گوشی همراه بسیار خوشدست است و عملکرد سریع و روان دارد. حافظه داخلی 64 و رم 4 گیگابایتی این محصول سختافزار مطلوبی را برای این محصول به همراه دارند. عملکرد دوربین این گوشی هم در برابر رقبای همقیمت آن کاملاً کاربر را راضی نگه میدارد. وجود 3 اسلات مجزا برای دو سیمکارت و یک کارت حافظه هم نقطه قوت دیگر این محصول شرکت می است. بنابراین، اگر به دنبال گوشی ارزانقیمت با امکانات فراوان هستید، حتماً این گوشی با ارزش را بهعنوان یکی از انتخابهای خود در نظر بگیرید.
اپل که در ابتدا با نام Apple Computer شناخته میشد، یک شرکت چندملیتی است که در زمینههای مختلفی از جمله تولید لوازم الکترونیکی، رایانههای شخصی، تولید سرور و نرمافزارهای رایانهای فعالیت دارد. علاوه بر این شرکت یادشده یکی از بزرگترین توزیعکنندگان محتوای چندرسانهای است. اپل در سراسر دنیا نمایندگیهایی برای فروش محصولات خود تأسیس کرده که به این نمایندگیها اپاستور میگویند. محصولات اصلی این شرکت گوشی هوشمند آیفون، تبلت آیپد، پخشکنندهی چندرسانهای قابل حمل و رایانههای سری مکینتاش است.
استیو جابز و استیو وزنیاک در تاریخ یکم آوریل سال ۱۹۷۶ (۱۲ فروردین ۱۳۵۵) شرکتی به نام اپل تأسیس کردند. ثبت این شرکت نیز در روز سوم ژانویه ۱۹۷۷ (۱۳ دی ۱۳۵۵) در کوپرتینو کالیفرنیا انجام شد.
به مدت سه دهه، عمدهی فعالیت این شرکت تولید رایانههای شخصی بود. در این بین، محصولاتی از جمله رایانهی اپل ۲، مکینتاش و پاور مک تولید شد. در آن زمان فروش این دستگاهها چندان مطلوب نبود و تا دههی ۹۰ میلادی، سهم بازار اپل در فروش رایانههای شخصی بسیار کم بود. با وجود اینکه استیوجابز یکی از مؤسسان اپل بود، اما در فاصلهی بین سالهای ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۶ از این شرکت اخراج شد. وی در مدتی که در اپل مشغول نبود، شرکت دیگری به نام شرکت نکست (NeXT) را بنا نهاد که این شرکت نهایتا توسط اپل خریداری شد. پس از این اتفاق، جابز بار دیگر بهعنوان مدیرعامل اپل انتخاب شد.
با معرفی پخشکنندهی چندرسانهای اپل موسوم به آیپاد در سال ۲۰۰۱ و نیز ایجاد فروشگاه آیتیونز موزیک در سال ۲۰۰۳، اپل خود را بهعنوان یکی از شرکتهای برتر تولیدکنندهی لوازم الکترونیکی و نیز یکی از فروشندههای برتر محتوای مالتیمدیا به جهان شناساند. همین عوامل باعث شد تا نام کامپیوتر از انتهای نام این شرکت برداشته شود و در سال ۲۰۰۷ نام شرکت به اپل تغییر یابد.
اگر در حال خواندن این مطلب هستید، بهاحتمال زیاد باید شما را جزء عاشقان یا دستکم علاقهمندان به دنیای فناوری دانست. با این شرایط حتما میدانید که داستان بیشتر برندهای محبوب و بزرگ کنونی حوزهی تکنولوژی، از یک مکان افسانهای به نام گاراژ خانه شروع شده است. مورد دیگری که در شروع داستان این نوع شرکتها وجود دارد، شرایط نهچندان مناسب و نیروی کار دو یا سه نفره است. اما در نهایت این آغازها به سرانجامی بینظیر ختم میشود.
استیو جابز و استیو وزنیاک بهعنوان مؤسسان اصلی شرکت اپل شناخته میشوند؛ اما نباید در این بین، یکی از دوستان دو استیو داستان به نام رونالد وین را فراموش کنیم. اگر وین نبود، شاید امروز شاهد محصولاتی مثل آیفون، آیپد یا آیمک نبودیم. جابز دوست خود وین را متقاعد کرد که با دریافت ۱۰ درصد از سهام شرکت تازه تأسیس، به عنوان زیردست وی و استیو وزنیاک مشغول به کار شود. اما ۱۲ روز پس از این اتفاق، وین سهام خود به ارزش فقط ۵۰۰ دلار را فروخت. این سهام در حال حاضر ۷۲ میلیارد دلار ارزش دارد.
استیوهای داستان، یکدیگر را در یکی از کلابهای کامپیوتری ملاقات کردند. در این کلاب، علاقهمندان به رایانهها در گاراژی که در منلوپارک کالیفرنیا بود، گرد هم میآمدند. این دو یک هدف مشترک داشتند: ساده کردن رایانهها برای همه.
در آن زمان وزنیاک اولین رایانهی خود را ساخته بود. این رایانه یک کیبورد شبیه به دستگاه تایپ داشت و میشد آن را به تلویزیون متصل کرد. بعدها این کامپیوتر با نام اپل وان تولید شد و در واقع باید آن را نمونهای اولیه از تمام رایانههای مدرن دانست. اما هدف اصلی وزنیاک این نبود که دنیا را تغییر دهد، بلکه بیشتر علاقه داشت خود را بهعنوان فردی به دیگران نشان دهد که قادر است با کمترین منابع، بهترین محصول ممکن را تولید کند.
بر اساس مصاحبهای که در دسامبر ۱۹۸۴ در مجلهی بایتز از وزنیاک منتشر شده، وی ایدهی انتخاب نام اپل را به استیو جابز نسبت داده است. وزنیاک در این مصاحبه اینگونه گفت: «جابز گهگاه باغبانی میکرد و محصولات ارگانیک خود را پرورش میداد. من فکر میکنم نام اپل به دلیل همین موضوع به ذهن او خطور کرد یا شاید این بازخورد طبیعت بود. شاید این کلمه ناگهان در یکلحظه به او الهام شده باشد. در هر صورت، پس از نام اپل هر دو تلاش کردیم نامهای دیگری را جایگزین کنیم؛ ولی هیچکدام در نهایت موفق نشدیم نامی بهتر از اپل بیابیم.
وزنیاک تمام کامپیوترها را با دست میساخت و این در حالی بود که قیمت تعیینشده برای هر رایانهی اپل وان کمی بیشتر از هزینهی خرید قطعات آن بود. اگر آنها موفق به فروش ۵۰ عدد اپل وان میشدند، فقط هزینههای سرمایهگذاری شدهشان بازگشت داده میشد. اما استیو جابز آرزوهای بلندپروازانهتری داشت.
قیمت اپل وان، معادل ۶۶۶.۶۶ دلار تعیین شده بود. اپل تازه تأسیس موفق شد با فروشگاه بایت واقع در مانتینویو برای تولید ۵۰ عدد اپل وان با قیمت هر واحد ۵۰۰ دلار قرارداد ببندد. اپل در آن زمان قادر به تولید تعداد بیشتری از اپل وان نبود. شرکت آتاری که استیو جابز سابقهی فعالیت در آن را داشت، برای فروش هر قطعه به او، مبلغ مورد نظر را نقدا درخواست میکرد و بانک نیز جابز را برای دریافت وام رد صلاحیت کرده بود. اگرچه در آن مقطع زمانی، استیو جابز پیشنهادی ۵ هزار دلاری از جانب پدر یکی از دوستانش دریافت کرده بود؛ اما این مبلغ هم برای تأمین منابع مورد نیاز ساخت تعداد بیشتری از رایانهی اپل وان کافی نبود.
محصولی که جابز و وزنیاک آماده کرده بودند، فقط یک برد کامپیوتری بود که بدون پیشنیازهایش، هیچ کاری از آن برنمیآمد. ترل حتی نمیتوانست این بردها را تست کند و بدین منظور باید دو تبدیلکننده خریداری میکرد. از آنجا که این محصول کیبورد یا نمایشگر نداشت، امکان انتقال اطلاعات به آن بدون لوازم مورد نیاز وجود نداشت. حتی اگر یک صفحهکلید به این برد اضافه میشد، حتی با تلاش فراوان یک برنامهنویس، امکان برنامهریزی آن فراهم نبود؛ چراکه جابز و وزنیاک، زبان برنامهنویسی را روی نوار کاست یا چیپ حافظهی ROM ارائه نکرده بودند. مشکل دیگری که این محصول داشت، این بود که هیچ جعبهای برای آن در نظر گرفته نشده بود.
در
آوریل سال ۱۹۷۷، کامپیوتر اپل ۲ (Apple II) در نمایشگاه رایانهی West
Coast معرفی شد. این محصول در آن زمان رقابتی شانه به شانه با بزرگانی
چون Commodore PET داشت. این دستگاه همانند نسل پیشین خود یک ماشین پیشگام
بود که از گرافیک رنگی بهره میبرد و حافظهی آن از نوع نواری بود که البته
بعدا به فلاپی ۵.۲ اینچی ارتقاء یافت. اپل ۲ میتوانست تصاویر را در
نمایشگری از نوع NTSC و با رزولوشن واقعی ۲۸۰ در ۱۹۲ پیکسل به نمایش درآورد
که این مشخصه در آن زمان بسیار شگفتانگیز بود و این وضوح، رزولوشن بالایی
محسوب میشد.
یکی از دانشجویان مدرسهی کسبوکار هاروارد به نام دن بریکلین یک تصویر ذهنی بسیار خوب ارائه کرده بود. وی تصور نمایشگری را داشت که در آن، اعداد بهصورت بصری قابل مشاهده باشند و بتوان با استفاده از ماوس و کیبورد با این اعداد تعامل کرد و عملیات مختلفی چون جمع و تفریق را روی آنها انجام داد. البته آنچه در دههی ۷۰ میلادی به ذهن بریکلین خطور کرده بود، در نرمافزارهای موسوم به صفحهی گستردهی امروزی نظیر اکسل نمود پیدا کرده است. بریکلین با همراهی باب فرانکستون و در طی دو ماه نرمافزار VisiCalc را برای اپل ۲ توسعه دادند.
یکی از اولین مفاهیمی که فعالان بازار سرمایه باید با آن آشنا شوند و به آن احاطه کامل داشته باشند، بازار سرمایه است؛ بازار سرمایه، بازاری برای خریدوفروش اوراق مالکیت و اوراق بدهی است. این بازار بین تأمینکنندگان سرمایه مانند سرمایهگذاران حقیقی (خرد) و سرمایهگذاران حقوقی (نهادی) و متقاضیان سرمایه مانند شرکتها، دولت یا اشخاص، کانالی ارتباطی ایجاد میکند. توجه به این موضوع حائز اهمیت است که بازار سرمایه برای عملکرد اقتصاد حیاتی است؛ چون سرمایه جزئی ضروری برای تولید خروجی در اقتصاد است.
در خصوص انواع بازار و آشنایی با بازار سرمایه ایران در مطالب گذشته به تفصیل توضیح داده شده است که خوانندگان گرامی را به مطالعه آنها توصیه میکنیم.
بازار سرمایه شرکتکنندگان متعددی دارند ازجمله سرمایهگذاران حقیقی، سرمایهگذاران حقوقی یا نهادی همچون بیمهها و صندوقهای سرمایهگذاری مشترک، شرکتها، سازمانها، بانکها و مؤسسات مالی، دولت و شهرداریها اغلب برای تأمین مالی طرحهای خود اوراق مشارکت منتشر میکنند. ذکر این نکته بسیار حائز اهمیت است که تأمینکنندگان سرمایه عموماً میخواهند بیشترین بازده احتمالی را با کمترین ریسک ممکن داشته باشند، درحالیکه شرکتهای متقاضی سرمایه مایلاند سرمایه خود را با کمترین هزینه ممکن افزایش دهند.
بازار سرمـایه توسط سازمان بورس و اوراق بهادر و دیگر قانونگذاران مالی نظارت میشود. گرچه بازار سرمایه که عموماً با نام بورس اوراق بهادار تهران شناخته میشود، در خیابان حافظ مستقر است اما امروزه بیشتر معاملات بازار سرمایه از طریق سیستم آنلاین و اینترنتی صورت میگیرد؛ به عنوان نمونه فعالان بازار سرمایه میتوانند از طریق کارگزاریهایی مانند کارگزاری آگاه، اقدام به خرید و فروش آنلاین سهام کنند.
در گذشته بورس اوراق بهادار تهران بر روی صنایع خاصی مانور میداد و تأثیر پذیری زیادی از بازارهای جهانی نداشت اما در حال حاضر سودآوری بسیار از شرکتهای بورسی وابسته به وضعیت بازارهای جهانی است و این موضوع باعث شده نوسانات در بازارهای جهانی قیمت برخی از شرکتهای بورسی داخلی را تحت الشعاع قرار دهد. در چنین بازاری کسانی که قدرت تحلیل بازارهای جهانی را نداشته باشند، قطعاً بازنده هستند. چون به عنوان نمونه اگر فردی سهام شرکتهای روی را خریداری کند و به بازارهای جهانی توجه نداشته باشد، نوسان در این بازار میتوانند به شدت سرمایه این فرد را با ریسک همراه کند؛ با توجه به این نمونه، در حال حاضر افرادی که سهام شرکتهای روی را خریداری میکنند باید به روند قیمتی این شرکت های بورسی در چند سال اخیر توجه داشته باشند؛ چون این روند قیمتی نشان میدهد که با سپری شدن زمان، هماهنگی روند قیمتی سهام این شرکتها با قیمت جهانی محصولات آنها به نحو چشمگیری افزایش یافته است، به طوری که حتی این روند به جایی رسیده است که گاه روند معاملات روزانه سهام این شرکتها را تحت تأثیر قرار میدهد. این در حالی است که حساسیت فعالان بازار در دورههای قبلی به روند تغییرات نرخهای جهانی کمتر بوده است. از این مسئله تحلیلگران بنیادی به عنوان رشد ضریب بتا یاد میکنند.
شرکتهایی که بیشتر در کانون توجه بازار قرار دارند و از نقدشوندگی بالایی برخوردارند، وایستگی بیشتری با سیر قیمتهای جهانی دارند. شایان ذکر است که این اتفاق میتواند تا حدی موجب افزایش ریسک سیستماتیک شود. علاوه بر این در خصوص شرکتهایی که بازار هدفشان، بازارهای منطقهای یا جهانی است، باید توجه ویژهای به تحلیل و بررسی این بازارها داشته باشند.
همان طور که پیش تر مطرح شد، قطعاً امروزه قیمتهای جهانی بسیار میتواند بر سودآوری شرکت های بورسی تأثیر بگذارد. با توجه به این موضوع، فعالان بازار سرمایه باید دائماً پیگیر قیمتهای جهانی باشند و نقش آن بر بازار سرمایه را بسنجند؛ به عنوان نمونه قیمت جهانی نفت به عنوان یک متغیر برونزای قدرتمند، بسیاری از متغیرهای اقتصاد کلان، از جمله شاخص قیمت سهام را میتواند تحت تأثیر قرار دهد. اهمیت تغییرات قیمت نفت بر درآمدهای نفتی ایران به عنوان یک کشور صادر کننده نفت و در نتیجه اثرات آن بر اقتصاد نفتی کشور، به ویژه در حوزه بازار سهام بسیار حائز اهمیت است و اثرات شوکهای نفتی بر تغییرات مهمترین شاخص بورس اوراق بهادار در ایران یعنی شاخص کل قیمتی بسیار زیاد است. تغییر و نوسانات بهای جهانی نفت خام چه با کاهش و چه با افزایش خود با توجه به نوع فعالیت صنایع مختلف، میتواند به دو صورت مستقیم و یا غیرمستقیم بر عملکرد و سودآوری صنایع و گروههای مختلف و به تبع آن قیمت سهام در نمادهای مختلف بازار و در نهایت شاخص کل بورس تأثیرگذار باشد اما در نگاهی خاصتر و ویژه تر شرکتهای پالایش نفت و پتروشیمی از جمله گروههایی هستند که این تغییرات قیمت جهانی نفت خام میتواند به صورت مستقیمتری بر آنها تأثیرگذار باشد. از سوی دیگر، قیمت جهانی طلا نیز به عنوان متغیری با اهمیت در بسیاری از تحولات پولی و مالی بین المللی است؛ اگر چه این نقش به مرور زمان تا حدودی تقلیل یافته است اما باز هم تأثیرات خود را دارد. این دو نمونه نشان از اهمیت بالای قیمت های جهانی دارد؛ با توجه به این مثالها هریک از سهامداران باید روندهای قیمتهای جهانی را به خوبی دنبال کنند و از تأثیر آنها بر بازار سرمایه مطلع باشند.
سیاست مالی به تدابیری میگویند که از طریق ابزارهایی نظیر تغییر در هزینههای دولتی و مالیات سعی میکند به اهداف معین اقتصادی نائل شود. سیاست پولی به سیاستی می گویند که میخواهد از طریق تغییر و کنترل در حجم پول و تغییر در سطح و ساختار نرخ بهره و یا سایر شرایط اعطای اعتبار و تسهیلات مالی به اهداف معین اقتصادی نائل شود؛ این موضوع نیز تأثیرات بسیار زیادی را میتواند بر بازار سرمایه بگذارد.
در این میان ذکر این نکته بسیار حائز اهمیت است که هدف از سیاستهای مالی و پولی در کشورهای صنعتی پیشرفته و کشورهای روبه توسعه تا حدودی متفاوت است. در کشورهای صنعتی هدفهای مذکور به طور عمده برطرف ساختن تورم، رفع کسادی و رسیدن به اشتغال کامل است در حالی که برای کشورهای روبه توسعه، هدف عمده سیاستهای مالی و پولی را رشد اقتصادی و افزایش درآمدهای دولتی و عرضه کل تشکیل می دهد.
سیاستهای پولی، تدابیری است که برای کنترل میزان نقدینگی اقتصاد توسط بانک مرکزی اتخاذ میشود. هدف از اتخاذ این سیاستها تاثیر بر الگوی مصرف خانوار، تولید بنگاهها و در نهایت تورم است. در بانکداری سنتی معمولا از ابزارهایی مانند نسبت سپرده قانونی، نرخ تنزیل مجدد و عملیات بازار باز ایتفاده میشود.
اما ابزارهای نظیر اعمال سقفهای اعتباری و ایجاد محدودیت در حجم کل تسهیلات بانکها نیز در شرایط خاصی استفاده میشود. اعمال سقف اعتباری یک روش مستقیم برای جهت دادن اعتبارات در قسمتهای اقتصادی مدنظر است. و ایجاد محدودیت در حجم کل تسهیلات برای جلوگیری از رشد بیرویه نقدینگی اتخاذ میشود.
سیاست مالی یکی از نقاط تلاقی سیاست و اقتصاد است، زیرا سیاست نقش بسیار مهمی در تعیین هدف یا اهداف سیاست مالی دارد. زمانی که دولت گریبان گیر مسائل اجتماعی و پیامدهای سیاسی ناشی از آن مسائل باشد راهی را انتخاب میکند که به حل یا تخفیف آنها منتهی شود. به عنوان نمونه اغلب دولتها در هنگام انتخابات، سیاست کاهش تورم و افزایش کمکهای بلاعوض و رفاه عمومی را در پیش میگیرند. در صورتی که مهمترین هدف دولت کاهش وابستگی اقتصادی و حفظ استقلال باشد، تلاش میکند در مخارج ارزی خود به نحوی صرفه جویی کند که حتی المقدور گرفتار کسری تراز پرداختها و بدهی به دولتهای خارج نگردد و در صورتی که بیکاری مشکل عمده باشد هدف اصلی را ایجاد اشتغال و افزایش تولید قرار داده و سیاست مالی مناسب برای دستیابی به اهداف مذکور را انتخاب میکند و در صورتی که مشکل عمده تورم باشد سیاست مالی شکل ضد تورمی به خود می گیرد. مهمترین تقسیمات سیاست مالی طبقهبندی آن به سیاست مالی انبساطی و سیاست مالی انقباضی است. سیاست مالی انبساطی در شرایط عدم اشتغال کامل و بهویژه در شرایط کسادی بازار و اقتصاد انتخاب میشود و عبارت از افزایش مخارج دولت و کاهش مالیاتها به منظور بسط فعالیت اقتصادی و رفع شکاف انقباضی است. سیاست مالی انقباضی در شرایط پراشتغالی و تورم ناشی از بهرهبرداری اضافی از منابع تولید انتخاب میشود و سیاست مناسبی جهت کاهش فشار تقاضا و تورم و یا رفع شکاف تورمی از طریق افزایش مالیاتها و کاهش مخارج دولتی به شمار می رود.
بودجه از جمله عوامل کلان تأثیرگذار بر بازار سرمایه است؛ این عامل، سیاستهای دولت را مشخص میکند و نتایج این سیاستها در ارتباط مستقیم با بازار سرمایه است؛ به بیان دیگر دولت با تقدیم بودجه در پایان هر سال به مجلس، توجه خود را به صنایع مختلف نشان میدهد؛ به عنوان نمونه در سال ۱۳۹۵، دولت با توجه ویژه به بودجه عمرانی عملکرد بسیاری از شرکتهای بورسی این حوزه را تحت تأثیر قرار داد؛ چون هنگامی که دولت در بودجه کشور توجه ویژه ای به صنایعی دارد، شرکتهای بورسی این صنایع می توانند با سودآوری مناسبی همراه شوند و این سودآوری قطعاً بر افزایش قیمت سهام این شرکتهای بورسی مرتبط نیز تأثیر میگذارد. به صورت کلی بازار سرمایه بهعنوان یکی از بازارهای معتبر مالی کشور در دو بعد کلان و خرد از قوانین بودجه کشور تأثیر میپذیرد. از منظر کلان، سیاستگذاری درآمدی و هزینهای دولت بر متغیرهای اقتصاد کلان اعم از تولید ناخالص داخلی، سرمایهگذاری، تورم و… تأثیر میگذارد. بازار سرمایه نیز با توجه به ماهیت خود از نوسانات اقتصاد کلان تأثیر میپذیرد. از منظر خرد، حضور دولت در بازار سرمایه از طریق تأمین مالی توسط ابزارهای مالی موجود در بازار سرمایه، واگذاری شرکتهای دولتی و… میتواند تأثیر ملموسی بر نقش بازار سرمایه در اقتصاد بخش واقعی داشته باشد.
درآمد سرانه عددی است که از تقسیم تولید ناخالص داخلی بر جمعیت یک کشور به دست میآید و چون تولید ناخالص داخلی در برگیرنده ارزش مجموع کالاها و خدماتی است که طی یک دوران معین، معمولاً یک سال، در یک کشور تولید میشود پس معنای سادهتر درآمد سرانه این است که به ازای هر نفر در یک کشور چه میزان درآمد وجود دارد؛ این موضوع نیز از جمله عوامل تأثیر گذار در بازار سرمایه است.
تراز تجاری که از آن به صادرات خالص با نماد NX (Net Exports) یاد میشود، تفاوت میان ارزش پولی واردات و صادرات در طی یک دوره معین گفته میشود. این موضوع نیز از این حیث حائر اهمیت است که معیار رابطه بین واردات و صادرات کشورها است. در این میان مقدار مثبت (اگر صادرات بیشتر از واردات باشد) به نام �مازاد تجاری� و مقدار منفی به نام �کسری تجاری� یا �شکاف تجاری� مشخص میشود. به طور خلاصه تراز تجاری نتیجه خالص صادرات یک جامعه اقتصادی است و مانده مثبت نشاندهنده صادرات بیشتر و مانده منفی نشاندهنده واردات بیشتر خواهد بود. افزایش صادرات با افزایش تقاضا برای ارز در کشور صادرکننده، رابطه مستقیمی دارد. چراکه کشور واردکننده کالا و خدمات، باید پول جاری کشور صادرکننده را خریداری کند؛ بنابراین هر چه صادرات افزایش یابد پول کشور صادرکننده تقویت میشود. از طرفی گزارش تراز تجاری اثر بسیار زیادی روی اوراق قرضه و بازار سهام دارد.
روند بازار صادراتی نیز از جمله عوامل کلانی است که تأثیرات مهمی در بازار سرمایه دارد؛ چون این روند میتواند بر روی قیمت سهام شرکت های مرتبط تأثیر گذار باشد. از طرفی برخی از محصولات را میتواند از طریق بازار سرمایه قیمت گذاری کرد و روند صادرات آنها را به بازارهای جهانی تسهیل کرد؛ به عنوان نمونه کشمش جز محصولاتی است که تولید کنندگان آن در تلاش هستند که از طریق بورس کالا آن را قیمت گذاری کنند و دلالان و واسطههای مختلف را حذف کنند.
چرخه تجاری به نوساناتی در فعالیت اقتصادی گفته میشود که یک اقتصاد در طول بازه زمانی خاص آن را تجربه میکند. یک چرخـه تجاری اصولاً بر اساس بازههای رونق یا رکود تعریف میشود. در طول دوران رونق، اقتصاد در حال رشد است (بدون در نظر گرفتن تورم) که با افزایش شاخصهایی مثل استخدام، تولید صنعتی، فروش و درآمدهای شخصی ثابت میشود. در طول دوران رکود، اقتصاد در حال کوچک شدن است. در ایالاتمتحده آمریکا، دفتر ملی تحقیقات اقتصادی آمریکا (NBER) تاریخهای رسمی چرخههای تجاری را تعیین مینماید. در ایران نیز پژوهشکده پولی و بانکی تحقیقات و گزارشهایی در این زمینه ارائه میکند. وضعیت چرخه تجاری بر شرایط کلی بازار سرمایه بسیار میتواند تأثیر گذار باشد.
این واقعیت وجود دارد که هیچ گاه نمیتوان در فضای ناامن انتظار حضور سرمایهگذاران را در بازار سرمایه داشته باشیم؛ چون سرمایهگذاران در فضای امن به راحتی وارد بازار خواهند شد؛ این موضوع نشان میدهد که عوامل و اتفاقات سیاسی بسیار در بازار سرمایه تأثیرگذار است. اگر آینده کشوری از لحاظ سیاسی تاریک باشد، پرواضح است که تاثیر منفی بر P/E دارد و اگر امنیت بر جامعه حاکم باشد، اثر آن بر این نسبت مثبت خواهد بود. در واقع میتوان گفت که اینها مسائلی است که اقتصاد از سیاست انتظار دارد؛ اما نگاه سیاسی مسئولان به بورس نیز میتواند تعیین کننده بسیاری از مسائل باشد؛ به این معنا که اگر جناحی به دنبال اقتصاد آزاد باشد، به طور حتم بورس را به عنوان یک ابزار نگاه میکند؛ اما دستهای که به اقتصاد آزاد بی توجه و به دنبال دیدگاههای دیگر اقتصادی باشند، بورس را �اضافی� میبینند. در حالت دوم، حمایتهای لازم از بورس به عمل نمیآید و در نتیجه نمی توانیم بورس پویایی را تجربه کنیم.
همه بازارهای مالی دنیا به نوعی تحت تأثیر عوامل سیاسی قرار دارند؛ اما از آنجا که ایران در زمره کشورهای درحال توسعه به شمار میرود، عوامل سیاسی بر غالب فعالیتهای اقتصادی آن مؤثر است. از همینرو اقتصاد آن در برابر مسائل سیاسی بسیار آسیبپذیر است.
رویدادها و اتفاقات با اهمیت همواره واکنش بورس اوراق بهادار را با خود به دنبال دارد. این رویدادها و اتفاقات ممکن است سیاسی، اقتصادی و حتی اجتماعی باشد اما همواره تأثیر گذاری خود را دارد؛ به عنوان نمونه در هنگامی رخ دادن اتفاقی منفی، انتظارات فعالان بازار سرمایه از آینده بازار سرمایه کاهش پیدا میکند و این موضوع باعث شده بازار سرمایه نسبت به این رخدادها واکنش منفی نشان دهد و شاخص کل بورس کاهش پیدا کند؛ به عنوان نمونه رئیس جمهور شدن دونالد ترامپ در آمریکا را میتوان یکی از رویدادهای با اهمیت چند وقت اخیر دانست. از آن طرف رویدادهای مثبت نیز میتواند انتظارات فعالان بازار سرمایه از بورس اوراق بهادار را افزایش دهد و شاخص کل افزایش پیدا کند؛ این موضوع نشان میدهد که همواره فعالان بازار سرمایه باید جریانات خبری را دنبال کنند تا از این طریق از رویدادهای مهم کشور و جهان باخبر شوند؛ این موضوع میتواند واکنش فعالان بازار سرمایه را سریعتر کند و سرمایهگذاری آنها را با ریسک کمتر مواجه سازد.
شاخص قیمت تولید نشاندهنده نرخ تورم در قیمتها است، با این تفاوت که سبد این شاخص تنها مربوط به هزینههای تولید توسط کارخانهها است؛ این موضوع نیز از جمله مفاهیمی است که فعالان بازار سرمایه باید به آن احاطه کامل داشته باشند. در حقیقت این شاخص، به میزان سنجیده شده قیمت متوسط سبد ثابتی از هزینههای تولیدکننده درروند تولید، در مقایسه با دوره مشابه گذشته اطلاق میشود. هرچه درصد این شاخص نسبت به دوره قبل افزایش یابد، موجب افزایش تورم و در نتیجه افت ارزش سهام شرکتهای صنعتی و ارزش ارز آن کشور در مقابل دیگر کشورها خواهد شد.
تولید ناخالص داخلی که به اختصارGDP گفته میشود، ارزش همه کالاهای تولید شده و خدمات اراده شده توسط بنگاههای اقتصادیمقیم یک کشور، در یک دوره زمانی مشخص (معمولاً یک سال) را نشان میدهد. در محاسبه GDP کالا و خدماتی مورد نظر است که به انتهای چرخه تولید یا ارائه رسیدهاند. یعنی برای تولید کالاها یا ارئه خدمات دیگر خریداری نمیشوند.
این شاخص اقتصادی، بسیار با اهمیت بوده و در بسیاری از تحلیلهای اقتصادی مورد توجه قرار میگیرد. برای محاسبه تولید ناخالص داخلی ۳ روش وجود دارد:
نکته: روش اصلی محاسبه GDP در ایران، روش شماره ۱ و بر اساس مجموع ارزشهای افزوده است.
به این شاخص اقتصادی، ایرادهایی وارد شده است، از جمله:
نرخ رشد اقتصادی که بهصورت درصد بیان میشود، نشان دهنده ارزش افزودهای که اقتصاد یک کشور در یک دوره (که معمولاً یک سال است) نسبت به دوره قبل یا سال قبل ایجاد کرده است، چقدر تغییر داشته است. به بیان دیگر تولید ناخالص داخلی (GDP) یک سال نسبت به سال قبلش چقدر بیشتر یا کمتر شده است. این موضوع نیز میتواند بار روانی و حتی مستقیمی را در بازار سرمایه ایجاد کند. فعالان بازار سرمایه باید برای دست یافتن به تحلیل مناسب با این مفاهیم کلان نیز آشنا شوند.
از طرفی زمانی که ریسک افزایش مییابد، بازده مورد انتظار سهامداران افزایش و به تبع آن ضریب P/E کاهش مییابد. هرچه عوامل سیاسی و محیط سیاسی جامعهای بحرانی تر باشد به دنبال آن ضریب P/E نیز کاهش مییابد و در مقابل هرچه صنعت جامعه باثبات تر و ارتباطش با جهان خارج گسترده تر و عمیق تر باشد، ضریب P/E نیز افزایش خواهد یافت، چرا که امنیت سرمایه افزایش یافته و سهام داران قادر خواهند بود که با انتظار درصد سود کم تری وارد بازار شوند.
اثر سهمگین بیکاری منجر به رکود بسیاری از بازارها و کسبوکارها میشود، بازار سهام هم از این قاعده مستثنا نیست و تأثیر بیکاری بر بازار بورس میتواند چشمگیر باشد. افزایش بیکاری به معنی آن است که شغل کمتری در کشور وجود دارد و منجر به اتفاقات مختلفی میشود.
اگر دولت مجبور باشد که بودجه بیشتری را خرج کاهش بیکاری در کشور کند، بهاینترتیب بودجه کمتری برای خرج کردن در جاهای دیگر نظیر فرهنگ، راهسازی یا بهبود زیرساختهای فناوری کشور خواهد داشت؛ این موضوع کاهش قیمت شرکتهای این حوزه را در پی خواهد داشت.
افرادی که بیکار هستند درآمد کمتری نسبت به گذشته دارند و بهاینترتیب کمتر هم خرج میکنند؛ این موضوع نیز بر درآمد شرکت های بورسی تأثیر میگذارد و در کل به ضرر شرکت های بورسی و سهامداران آن است.
نرخ ارز همواره از متغیرهای تأثیرگذار بر شاخص قیمت سهام در بورسهای معتبر دنیا است. افزایش نرخ ارز به طور مداوم باعث انتقال سرمایه از بازار سهام به بازار پول میشود که این امر نقدینگی بازار سهام را کاهش خواهد داد. در واقع نرخ ارز، قیمت نسبی پول خارجی به پول داخلی است که به عنوان یکی از عوامل کلان اقتصادی، همواره مورد توجه جامعه اقتصادی و مالی بوده است. این نرخ بیانگر شرایط اقتصادی کشور بوده و عاملی برای مقایسه اقتصاد ملی با اقتصاد سایر ملل است. با توجه به صادراتی و وارداتی بودن شرکتها و میزان وابستگی آنها به نرخ ارز، افزایش یا کاهش نرخ ارز میتواند تأثیرات متفاوتی بر منابع پذیرفته شده در بورس و شرکتها بگذارد. بدین ترتیب اگر بنگاه اقتصادی برای تأمین مواد اولیه، خرید تجهیزات و تکنولوژی تولید، از تقاضاکنندگان ارز باشد، تغییرات نرخ ارز میتواند برنامههای تولیدی این شرکتها از جمله شرکتهایی با این شرایط که در بورس اوراق بهادار پذیرفته شدهاند را دستخوش تغییر سازد. همچنین بهای تمام شده محصولات تولیدی این دسته از بنگاهها را افزایش دهد و در پی آن با کاهش حاشیه سود به درآمد پایین تری دست خواهند یافت که این امر منجر به پایین آمدن ارزش سهام آنها میشود. افزایش نرخ ارز منجر به افزایش میزان بدهی خارجی، توسط این شرکتها میشود و افزایش بدهی به طور کل کمبود نقدینگی را به همراه خواهد داشت که در مجموع کمبود نقدینگی بنگاههای اقتصادی اثر منفی بر توزیع سود سهام، بازده سهام و شاخص قیمت آنها دارد. همچنین تأثیرات افزایش نرخ ارز میتواند برای شرکتهای صادرات محور، مثبت باشد. اگر تولید در کشوری وابسته به مواد اولیه و واسطهای وارداتی باشد، افزایش نرخ ارز هرچند در کوتاهمدت موجب افزایش قیمت کالاهای وارداتی خواهد شد، اما در میان مدت باعث افزایش قیمت کالاهای داخلی بر اثر افزایش بهای تمام شده محصولات میشود که در نهایت منجر به افزایش نرخ تورم خواهد شد.
افزایش یا کاهش نرخ بهره نیز در بازار سرمایه تأثیر گذار است؛ چون اگر دولت و بانک مرکزی به بانکها اجازه دهند تا نرخ سود سپردههای بانکی را افزایش دهند، نگه داشتن پول در حسابهای بانکی برای افراد به شدت جذاب میشود؛ چرا که در این صورت سود بدون ریسک بیشتری به دست خواهند آورد. در نتیجه این اتفاق افراد کمتر در بازار سرمایه سرمایهگذاری میکنند. پس انداز و سرمایهگذاری به شدت به یکدیگر وابسته هستند. هرچه بیشتر پس انداز کنند، کمتر سرمایهگذاری خواهند کرد. سرمایهگذاری کمتر به معنای آن است که شرکتهای بورسی پول کمتری در اختیار خواهند داشت. این اتفاق رشد را برای شرکتها سخت تر میکند. اگر بانک مرکزی نرخ سود سپردههای بانکی را افزایش دهد، تعمداً رشد اقتصادی را کند کرده است. این کار تأثیر شدیدی بر بازار بورس و سهام دارد، چراکه کاهش رشد اقتصادی منجر به کاهش رشد سودآوری و درنتیجه قیمتهای پایینتر سهام میشود. از طرفی افزایش نرخ بهره باعث میشود سرمایهداران، داراییهای خود را به بانک منتقل کنند تا از این طریق سود بیشتری دریافت کنند و این باعث کاهش نقدینگی در بورس و رکود بازار سهام میشود.
تورم به روند فزاینده و نامنظم افزایش قیمتها (افزایش غیرمتناسب سطح عمومی قیمت) در اقتصاد تعبیر میشود که این عامل نیز ازجمله عوامل تأثیرگذار کلان اقتصادی در بازار سرمایه محسوب میشود. این پدیده علاوه بر این که موجب تغییر سود و جریانات نقدی کشور میشود، نرخ بازده مورد انتظار سهامداران در بازار سرمایه را نیز تغییر میدهد. نرخ بازده مورد انتظار، به معنای حداقل نرخ بازدهی است که سهامداران باید به دست آورند تا با انجام سرمایهگذاری موافقت کنند.
در این شرایط بهای دارایی افرادی که بیش از نرخ تورم افزایش داشته است از فرایند تورم بهرهمند شده و افرادی که قیمت داراییهای آنها کمتر از نرخ تورم افزایش یابد، متضرر نرخ تورم میشوند. علاوه بر این افرادی که به جهت محدودیت قانونی نتوانند درآمدهای اسمی خود را در سطح نرخ تورم افزایش دهند، متضرر میشوند.
به صورت کلی فعالان بازار سرمایه توجه بیش از حدی به نرخ تورم دارند؛ چون خالص منافع حاصل از سرمایهگذاریهای آنها به نرخ تورم بستگی دارد. به بیان دیگر هرگاه در فاصله زمانی، میان سرمایهگذاری و بهرهبرداری، قیمتها افزایش یابند، وجهی که سرمایهگذار به عنوان سود سرمایهگذاری به دست میآورد، قدرت خرید کمتری داشته و درنتیجه بازده واقعی سرمایهگذاری، کمتر از بازده مورد انتظار خواهد بود. از سوی دیگر افزایش تورم، نرخ بازده مورد توقع سرمایهگذاران را افزایش میدهد. در شکل دیگر مسئله با افزایش نرخ تورم، افزایش نرخ بهره بازار نیز اجتنابناپذیر است و در نتیجه نرخ بازده مورد انتظار سهامداران با تغییری مثبت روبرو خواهد شد.
در خصوص نحوه تأثیر تورم بر قیمت سهام، ذکر این نکته ضروری است که هر چند تورم از طریق کانال نرخ تنزیل تأثیر منفی بر قیمت سهام دارد، ولی اگر تورم و افزایش قیمت محصول شرکتهای بورسی بیشتر از رشد هزینههای تولید باشند، در این صورت سود بنگاهها افزایش یافته و تورم از کانال جریان وجوه نقدی آتی عایدیها میتواند تأثیر مثبتی بر قیمت سهام داشته باشد. بدیهی است در این صورت برآیند این دو اثر مخالف هم، نحوه تأثیر تورم بر قیمت و بازدهی سهام را تعیین خواهد کرد.
اگر تورم به خوبی قابل پیشبینی باشد، فعالان بازار سرمایه به سادگی درصد افزودهای را به عنوان تورم به بازدهی مورد انتظار خود میافزایند و بازار به حالت تعادل میرسد. بنابراین تا زمانی که تورم قابل پیش بینی است دیگر یک سرچشمه ناپایداری و بی اطمینانی وجود ندارد و میتوان ریسک سهم را با ریسک سیستماتیک و غیر سیستماتیک و بدون توجه به این که این ریسکها، بر اساس ارزشهای واقعی برآورد شدهاند یا بر اساس ارزش اسمی، بازگو کرد. در گذشته در مطلب �چگونه ریسک معاملات خود را در بورس اوراق بهادار کاهش دهیم؟� به ریسکهای پیش روی فعالان بازار سرمایه اشاره و راههای کاهش آن را بیان کردیم.
یکی از اولین مفاهیمی که فعالان بازار سرمایه باید با آن آشنا شوند و به آن احاطه کامل داشته باشند، بازار سرمایه است؛ بازار سرمایه، بازاری برای خریدوفروش اوراق مالکیت و اوراق بدهی است. این بازار بین تأمینکنندگان سرمایه مانند سرمایهگذاران حقیقی (خرد) و سرمایهگذاران حقوقی (نهادی) و متقاضیان سرمایه مانند شرکتها، دولت یا اشخاص، کانالی ارتباطی ایجاد میکند. توجه به این موضوع حائز اهمیت است که بازار سرمایه برای عملکرد اقتصاد حیاتی است؛ چون سرمایه جزئی ضروری برای تولید خروجی در اقتصاد است.
در خصوص انواع بازار و آشنایی با بازار سرمایه ایران در مطالب گذشته به تفصیل توضیح داده شده است که خوانندگان گرامی را به مطالعه آنها توصیه میکنیم.
بازار سرمایه شرکتکنندگان متعددی دارند ازجمله سرمایهگذاران حقیقی، سرمایهگذاران حقوقی یا نهادی همچون بیمهها و صندوقهای سرمایهگذاری مشترک، شرکتها، سازمانها، بانکها و مؤسسات مالی، دولت و شهرداریها اغلب برای تأمین مالی طرحهای خود اوراق مشارکت منتشر میکنند. ذکر این نکته بسیار حائز اهمیت است که تأمینکنندگان سرمایه عموماً میخواهند بیشترین بازده احتمالی را با کمترین ریسک ممکن داشته باشند، درحالیکه شرکتهای متقاضی سرمایه مایلاند سرمایه خود را با کمترین هزینه ممکن افزایش دهند.
بازار سرمـایه توسط سازمان بورس و اوراق بهادر و دیگر قانونگذاران مالی نظارت میشود. گرچه بازار سرمایه که عموماً با نام بورس اوراق بهادار تهران شناخته میشود، در خیابان حافظ مستقر است اما امروزه بیشتر معاملات بازار سرمایه از طریق سیستم آنلاین و اینترنتی صورت میگیرد؛ به عنوان نمونه فعالان بازار سرمایه میتوانند از طریق کارگزاریهایی مانند کارگزاری آگاه، اقدام به خرید و فروش آنلاین سهام کنند.
در گذشته بورس اوراق بهادار تهران بر روی صنایع خاصی مانور میداد و تأثیر پذیری زیادی از بازارهای جهانی نداشت اما در حال حاضر سودآوری بسیار از شرکتهای بورسی وابسته به وضعیت بازارهای جهانی است و این موضوع باعث شده نوسانات در بازارهای جهانی قیمت برخی از شرکتهای بورسی داخلی را تحت الشعاع قرار دهد. در چنین بازاری کسانی که قدرت تحلیل بازارهای جهانی را نداشته باشند، قطعاً بازنده هستند. چون به عنوان نمونه اگر فردی سهام شرکتهای روی را خریداری کند و به بازارهای جهانی توجه نداشته باشد، نوسان در این بازار میتوانند به شدت سرمایه این فرد را با ریسک همراه کند؛ با توجه به این نمونه، در حال حاضر افرادی که سهام شرکتهای روی را خریداری میکنند باید به روند قیمتی این شرکت های بورسی در چند سال اخیر توجه داشته باشند؛ چون این روند قیمتی نشان میدهد که با سپری شدن زمان، هماهنگی روند قیمتی سهام این شرکتها با قیمت جهانی محصولات آنها به نحو چشمگیری افزایش یافته است، به طوری که حتی این روند به جایی رسیده است که گاه روند معاملات روزانه سهام این شرکتها را تحت تأثیر قرار میدهد. این در حالی است که حساسیت فعالان بازار در دورههای قبلی به روند تغییرات نرخهای جهانی کمتر بوده است. از این مسئله تحلیلگران بنیادی به عنوان رشد ضریب بتا یاد میکنند.
شرکتهایی که بیشتر در کانون توجه بازار قرار دارند و از نقدشوندگی بالایی برخوردارند، وایستگی بیشتری با سیر قیمتهای جهانی دارند. شایان ذکر است که این اتفاق میتواند تا حدی موجب افزایش ریسک سیستماتیک شود. علاوه بر این در خصوص شرکتهایی که بازار هدفشان، بازارهای منطقهای یا جهانی است، باید توجه ویژهای به تحلیل و بررسی این بازارها داشته باشند.
همان طور که پیش تر مطرح شد، قطعاً امروزه قیمتهای جهانی بسیار میتواند بر سودآوری شرکت های بورسی تأثیر بگذارد. با توجه به این موضوع، فعالان بازار سرمایه باید دائماً پیگیر قیمتهای جهانی باشند و نقش آن بر بازار سرمایه را بسنجند؛ به عنوان نمونه قیمت جهانی نفت به عنوان یک متغیر برونزای قدرتمند، بسیاری از متغیرهای اقتصاد کلان، از جمله شاخص قیمت سهام را میتواند تحت تأثیر قرار دهد. اهمیت تغییرات قیمت نفت بر درآمدهای نفتی ایران به عنوان یک کشور صادر کننده نفت و در نتیجه اثرات آن بر اقتصاد نفتی کشور، به ویژه در حوزه بازار سهام بسیار حائز اهمیت است و اثرات شوکهای نفتی بر تغییرات مهمترین شاخص بورس اوراق بهادار در ایران یعنی شاخص کل قیمتی بسیار زیاد است. تغییر و نوسانات بهای جهانی نفت خام چه با کاهش و چه با افزایش خود با توجه به نوع فعالیت صنایع مختلف، میتواند به دو صورت مستقیم و یا غیرمستقیم بر عملکرد و سودآوری صنایع و گروههای مختلف و به تبع آن قیمت سهام در نمادهای مختلف بازار و در نهایت شاخص کل بورس تأثیرگذار باشد اما در نگاهی خاصتر و ویژه تر شرکتهای پالایش نفت و پتروشیمی از جمله گروههایی هستند که این تغییرات قیمت جهانی نفت خام میتواند به صورت مستقیمتری بر آنها تأثیرگذار باشد. از سوی دیگر، قیمت جهانی طلا نیز به عنوان متغیری با اهمیت در بسیاری از تحولات پولی و مالی بین المللی است؛ اگر چه این نقش به مرور زمان تا حدودی تقلیل یافته است اما باز هم تأثیرات خود را دارد. این دو نمونه نشان از اهمیت بالای قیمت های جهانی دارد؛ با توجه به این مثالها هریک از سهامداران باید روندهای قیمتهای جهانی را به خوبی دنبال کنند و از تأثیر آنها بر بازار سرمایه مطلع باشند.
سیاست مالی به تدابیری میگویند که از طریق ابزارهایی نظیر تغییر در هزینههای دولتی و مالیات سعی میکند به اهداف معین اقتصادی نائل شود. سیاست پولی به سیاستی می گویند که میخواهد از طریق تغییر و کنترل در حجم پول و تغییر در سطح و ساختار نرخ بهره و یا سایر شرایط اعطای اعتبار و تسهیلات مالی به اهداف معین اقتصادی نائل شود؛ این موضوع نیز تأثیرات بسیار زیادی را میتواند بر بازار سرمایه بگذارد.
در این میان ذکر این نکته بسیار حائز اهمیت است که هدف از سیاستهای مالی و پولی در کشورهای صنعتی پیشرفته و کشورهای روبه توسعه تا حدودی متفاوت است. در کشورهای صنعتی هدفهای مذکور به طور عمده برطرف ساختن تورم، رفع کسادی و رسیدن به اشتغال کامل است در حالی که برای کشورهای روبه توسعه، هدف عمده سیاستهای مالی و پولی را رشد اقتصادی و افزایش درآمدهای دولتی و عرضه کل تشکیل می دهد.
سیاستهای پولی، تدابیری است که برای کنترل میزان نقدینگی اقتصاد توسط بانک مرکزی اتخاذ میشود. هدف از اتخاذ این سیاستها تاثیر بر الگوی مصرف خانوار، تولید بنگاهها و در نهایت تورم است. در بانکداری سنتی معمولا از ابزارهایی مانند نسبت سپرده قانونی، نرخ تنزیل مجدد و عملیات بازار باز ایتفاده میشود.
اما ابزارهای نظیر اعمال سقفهای اعتباری و ایجاد محدودیت در حجم کل تسهیلات بانکها نیز در شرایط خاصی استفاده میشود. اعمال سقف اعتباری یک روش مستقیم برای جهت دادن اعتبارات در قسمتهای اقتصادی مدنظر است. و ایجاد محدودیت در حجم کل تسهیلات برای جلوگیری از رشد بیرویه نقدینگی اتخاذ میشود.
سیاست مالی یکی از نقاط تلاقی سیاست و اقتصاد است، زیرا سیاست نقش بسیار مهمی در تعیین هدف یا اهداف سیاست مالی دارد. زمانی که دولت گریبان گیر مسائل اجتماعی و پیامدهای سیاسی ناشی از آن مسائل باشد راهی را انتخاب میکند که به حل یا تخفیف آنها منتهی شود. به عنوان نمونه اغلب دولتها در هنگام انتخابات، سیاست کاهش تورم و افزایش کمکهای بلاعوض و رفاه عمومی را در پیش میگیرند. در صورتی که مهمترین هدف دولت کاهش وابستگی اقتصادی و حفظ استقلال باشد، تلاش میکند در مخارج ارزی خود به نحوی صرفه جویی کند که حتی المقدور گرفتار کسری تراز پرداختها و بدهی به دولتهای خارج نگردد و در صورتی که بیکاری مشکل عمده باشد هدف اصلی را ایجاد اشتغال و افزایش تولید قرار داده و سیاست مالی مناسب برای دستیابی به اهداف مذکور را انتخاب میکند و در صورتی که مشکل عمده تورم باشد سیاست مالی شکل ضد تورمی به خود می گیرد. مهمترین تقسیمات سیاست مالی طبقهبندی آن به سیاست مالی انبساطی و سیاست مالی انقباضی است. سیاست مالی انبساطی در شرایط عدم اشتغال کامل و بهویژه در شرایط کسادی بازار و اقتصاد انتخاب میشود و عبارت از افزایش مخارج دولت و کاهش مالیاتها به منظور بسط فعالیت اقتصادی و رفع شکاف انقباضی است. سیاست مالی انقباضی در شرایط پراشتغالی و تورم ناشی از بهرهبرداری اضافی از منابع تولید انتخاب میشود و سیاست مناسبی جهت کاهش فشار تقاضا و تورم و یا رفع شکاف تورمی از طریق افزایش مالیاتها و کاهش مخارج دولتی به شمار می رود.
بودجه از جمله عوامل کلان تأثیرگذار بر بازار سرمایه است؛ این عامل، سیاستهای دولت را مشخص میکند و نتایج این سیاستها در ارتباط مستقیم با بازار سرمایه است؛ به بیان دیگر دولت با تقدیم بودجه در پایان هر سال به مجلس، توجه خود را به صنایع مختلف نشان میدهد؛ به عنوان نمونه در سال ۱۳۹۵، دولت با توجه ویژه به بودجه عمرانی عملکرد بسیاری از شرکتهای بورسی این حوزه را تحت تأثیر قرار داد؛ چون هنگامی که دولت در بودجه کشور توجه ویژه ای به صنایعی دارد، شرکتهای بورسی این صنایع می توانند با سودآوری مناسبی همراه شوند و این سودآوری قطعاً بر افزایش قیمت سهام این شرکتهای بورسی مرتبط نیز تأثیر میگذارد. به صورت کلی بازار سرمایه بهعنوان یکی از بازارهای معتبر مالی کشور در دو بعد کلان و خرد از قوانین بودجه کشور تأثیر میپذیرد. از منظر کلان، سیاستگذاری درآمدی و هزینهای دولت بر متغیرهای اقتصاد کلان اعم از تولید ناخالص داخلی، سرمایهگذاری، تورم و… تأثیر میگذارد. بازار سرمایه نیز با توجه به ماهیت خود از نوسانات اقتصاد کلان تأثیر میپذیرد. از منظر خرد، حضور دولت در بازار سرمایه از طریق تأمین مالی توسط ابزارهای مالی موجود در بازار سرمایه، واگذاری شرکتهای دولتی و… میتواند تأثیر ملموسی بر نقش بازار سرمایه در اقتصاد بخش واقعی داشته باشد.
درآمد سرانه عددی است که از تقسیم تولید ناخالص داخلی بر جمعیت یک کشور به دست میآید و چون تولید ناخالص داخلی در برگیرنده ارزش مجموع کالاها و خدماتی است که طی یک دوران معین، معمولاً یک سال، در یک کشور تولید میشود پس معنای سادهتر درآمد سرانه این است که به ازای هر نفر در یک کشور چه میزان درآمد وجود دارد؛ این موضوع نیز از جمله عوامل تأثیر گذار در بازار سرمایه است.
تراز تجاری که از آن به صادرات خالص با نماد NX (Net Exports) یاد میشود، تفاوت میان ارزش پولی واردات و صادرات در طی یک دوره معین گفته میشود. این موضوع نیز از این حیث حائر اهمیت است که معیار رابطه بین واردات و صادرات کشورها است. در این میان مقدار مثبت (اگر صادرات بیشتر از واردات باشد) به نام �مازاد تجاری� و مقدار منفی به نام �کسری تجاری� یا �شکاف تجاری� مشخص میشود. به طور خلاصه تراز تجاری نتیجه خالص صادرات یک جامعه اقتصادی است و مانده مثبت نشاندهنده صادرات بیشتر و مانده منفی نشاندهنده واردات بیشتر خواهد بود. افزایش صادرات با افزایش تقاضا برای ارز در کشور صادرکننده، رابطه مستقیمی دارد. چراکه کشور واردکننده کالا و خدمات، باید پول جاری کشور صادرکننده را خریداری کند؛ بنابراین هر چه صادرات افزایش یابد پول کشور صادرکننده تقویت میشود. از طرفی گزارش تراز تجاری اثر بسیار زیادی روی اوراق قرضه و بازار سهام دارد.
رکود تورمی شرایط ویژهای است و زمانی اتفاق میافتد که اقتصاد از یک طرف با رکود و از سوی دیگر با تورم درگیر است. در این شرایط رکود موجب افزایش بیکاری و تورم سبب افزایش قیمتها میشود.
این شرایط دشوار موجب درگیری اقتصاد با دو معضل رکود و تورم بهطور همزمان میشود. مقابله با این دو مسئله در یک زمان بسیار دشوار است. علت این دشواری از آنجاست که روشهای مقابله با کاهش تورم که به کاهش نقدینگی میانجامد، به رکود دامن میزند. از طرف دیگر برای غلبه بر رکود، منابع مالی به اقتصاد تزریق میشود که افزایش نقدینگی تشدید کننده تورم موجود است. این مشکلات سبب بزرگتر شدن رکود تورمی شده و اقتصاد را با بحران مواجه میکند.
فائقه آتشین معروف به گوگوش (متولد ۱۳۲۹ خورشیدی در تهران) خواننده
و هنرپیشهٔ مشهور ایرانی است. وی از محبوبترین خوانندگان تاریخ موسیقی
ایران به شمار رفته و در سایر کشورهای آسیای میانه و خاورمیانه نیز
دوستداران بسیاری دارد.
نام اصلی : فائقه آتشین
تولد : ۵ مهٔ ۱۹۵۰
تهران، ایران
والدین : صابر آتشین، نسرین
محل زندگی : تهران، لس آنجلس
ملیت : ایرانی
پیشه : خواننده، بازیگر
زمینه فعالیت : خوانندگی، سینما
سالهای فعالیت : (۱۳۳۸-۱۳۵۷) – (۱۳۷۹ تاکنون)
همسر(ها) : محمود قربانی (۱۳۵۱-۱۳۵۴) – بهروز وثوقی (۱۳۵۴-۱۳۵۵) – همایون مصداقی (۱۳۵۶-۱۳۶۸) – مسعود کیمیایی (۱۳۷۶-۱۳۸۲)
فرزندان : کامبیز
وبگاه رسمی : www.googoosh.com
در سالهای دههٔ هفتاد میلادی و پیش از انقلاب ایران وی را «شاه ماهی موسیقی ایران» مینامیدند. این لقب بعد از بازگشت وی به آمریکا دوباره بر سر زبانها افتاد و در تبلیغات رادیو تلویزیونی تور بازگشت از این نام بسیار استفاده شد. بهترین آلبوم گوگوش در سال های اخیر حجم سبز نام دارد که همکاری دوباره گوگوش با ترانهسرای بزرگ اردلان سرفراز بود.
فائقه آتشین در تهران زاده شد. خانوادهٔ وی اصالتاً از آذربایجانیهایی بودند که از شوروی به ایران مهاجرت کرده بودند. پدر و مادر گوگوش هنگامی که وی ۲ سال داشت از یکدیگر جدا شدند.
نامگذاری گوگوش نامی ارمنی برای پسران است. در کودکی دایه ارمنیاش او را با این نام صدا میکرد و بعدها این نام را به عنوان نام هنریاش برگزید. اما عدهای میگویند این نام را از پسر همسایه ارمنی خود گرفته است؛ البته عشق کودکی وی نیز در این امر بی تاثیر نبوده است. اما آن طور که گوگوش در مصاحبهٔ مفصل خود با خانم هما احسان توضیح داده، این اسم را پدرش برای وی انتخاب کرده، اما ادارهٔ ثبت احوال به علت عجیب بودن این اسم از ثبت آن در شناسنامهٔ نوزاد خودداری میکند و از پدر وی میخواهد که یک اسم ایرانی یا عربی برای وی انتخاب نماید که در نهایت پدر وی نام فائقه را برای نوزاد برمی گزیند. اما در خانه و به طور کلی مکانهای غیررسمی از همان کودکی وی را گوگوش صدا میزنند.
او از همان کودکی به همراه پدرش که یک شومن بود، خوانندگی و بازی در فیلم را آغاز نمود و نخستین تجربه هنرپیشگی او در سن هفت سالگی بود. گوگوش بعدها در فیلمهایی چون «فیلم پرتگاه مخوف» (۱۹۶۳ میلادی)، «شیطون بلا» (۱۹۶۵) و «پنجره» (۱۹۷۰) ظاهر شد. ترانههای او که توسط آهنگسازانی چون واروژان و حسن شماعیزاده نوشتهشده و شعرهای شهیار قنبری در آن به کار رفته بود، برای او موفقیت بزرگی پدید آورد. تا حدی که سایر خوانندگان پاپ زن ایرانی به تقلید از سبک او پرداختند. سبک او در دهه هفتاد میلادی، در اوج شهرتش به عنوان خواننده و هنرپیشه، الگوی زنان ایرانی واقع شد که بهجز گوش سپردن به ترانههای او، از سبک پوشیدن جامه، مینیژوپ و مدل موی کوتاه او معروف به مدل گوگوشی تقلید مینمودند. و در حال حاضر نیز اکثر مدلهای قدیمی به نام وی ثبت شده است.
آهنگ هجرت با شعر شهیار قنبری و با آهنگسازی و تنظیم ناصر چشم آذر که قرار بود, حسین اهنیان مقدم ملقب به افشین مقدم این ترانه را اجرا کند اما به دلیل تصادف فوت میکند، و گوگوش این ترانه را اجرا میکند. به گفته عدهای از موسیقی دانان این آهنگ یکی از شاهکارهای موسیقی ایرانیست.
با وقوع انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ و برپایی نظام جمهوری اسلامی، موسیقی پاپ و آوازخوانی زنان در محافل عمومی ممنوع اعلام شد. با وجود آنکه اکثر هنرمندان ایرانی، مهاجرت از ایران را انتخاب کردند؛ گوگوش که به هنگام وقوع انقلاب در ایالات متحده به سر میبرد، به ایران بازگشت. و گوشهگیری در پیش گرفت.
با وجود حاکمیت نظام اسلامی بر ایران، ترانهها و موزیکویدیوهای گوگوش به وفور و سهولت در ایران یافت میشد و گوگوش همچنان طرفداران بیشتری را جذب میکرد. با انتخاب محمد خاتمی به عنوان رئیسجمهور ایران در سال ۱۳۷۶ بسیاری از محدودیتهای پیشین برداشته شد. به برخی از زنان (گوگوش میان آنان نبود) اجازه داده شد تا در محافلی که همهٔ حضار، زن باشند به اجرای برنامه بپردازند. اگرچه پخش و توزیع موسیقی پاپ همچنان ممنوع بود، ولی مالکیت آن مشکلی نداشت.
گوگوش بعد از بیست و یک سال سکوت و گوشهگیری در ایران، در سال ۱۳۷۹ موفق به کسب گذرنامه شد و با خروج از ایران فعالیت هنری خود را با ارائه آلبوم زرتشت که بخشی از آن در ایران به صورت مخفیانه ضبط و در کانادا تکمیل و پخش شده بود، ازسرگرفت و به انجام سری کنسرتهای بازگشت پرداخت که با استقبال بینظیر ایرانیان و فارسیزبانان خارج از ایران مواجه شد.
وی در سال ۱۳۸۳ آلبوم آخرین خبر و در سال ۱۳۸۵ آلبوم مانیفست را منتشر کرد که مورد استقبال شدید دوستداران وی قرار گرفت. او بعد از ۲ سال سکوت مجدد، تور سال ۲۰۰۵ آمریکا را آغاز کرد که اولین کنسرت آن در تاریخ ۱۷ سپتامبر در فروم لسآنجلس اجرا شد.
کنسرتهای دوبی گوگوش تقریبأ هر سال در شهر دبی، امارات کنسرت برگزار میکند. قیمت بلیط کنسرتهای او از ۳۵۰ تا ۲،۰۰۰ درهم (از ۹۵ تا ۵۴۰ هزار تومان) است که باعث شده که کنسرتهایش از گرانترین کنسرتهای اجرا شده در دبی به حساب آید. هواداران بسیاری از ایران و کشورهای فارسیزبان دیگر، تنها به خاطر دیدن اجرای زندهٔ گوگوش به دبی سفر میکنند. تعداد تماشاچیان برخی از کنسرتهای او در دبی، بیش ۱۲ هزار نفر بودهاست.
فینال آکادمی موسیقی گوگوش
گوگوش در آخرین قسمت برنامه تلویزیونی آکادمی موسیقی گوگوش ۱۳۹۰، به اجرای ترانه یه حرفایی همراه با حاضرین پرداخت.
گوگوش و خانواده پهلوی
گوگوش از جمله هنرمندانی بود که به جشن تولّد ولیعهد، رضا پهلوی دعوت شد و در آن جشن، اجرای برنامه زنده داشت.همچنین وی در سال ۱۹۷۶ در جریان جنگ ظفار به عمان رفت و برای سربازان ایرانی برنامه اجرا کرد.
اطلاعات کلی
دختر صابر آتشین (بازیگر)
۱۳۵۱ تا ۱۳۵۴ – همسر سابق محمود قربانی (صاحب هتل کاباره میامی و پدر کامبیز)
۱۳۵۴ تا ۱۳۵۵ – همسر سابق بهروز وثوقی (بازیگر)
۱۳۵۶ تا ۱۳۶۸ – همسر سابق همایون مصداقی (بیزنس بیمه)
۱۳۷۰ تا ۱۳۸۲ – همسر سابق مسعود کیمیایی (کارگردان)
مادر کامبیز (خواننده)
دارای مدرک تحصیلی زیر سیکل
۱۳۳۴ – آغاز فعالیت هنری با عملیات آکروباسی
۱۳۳۸ – ادامه فعالیت هنری با خوانندگی
۱۳۳۹ – شروع فعالیت در سینما با بازی در فیلم بیم و امید
۱۳۷۹ – شروع مجدد خوانندگی پس از وقفهای طولانی در (کانادا)